نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
دانشجوی کارشناسی ارشد
چکیده
پرسش از خدا، یکی از مهمترین و محوریترین مسایل نظامهای فلسفی و کلامی است. این نوشتار با انتخاب هیوم و لایبنیتس از دو نظام فلسفی تجربهگرا و عقلگرا به بررسی و مقایسه نظرات ایشان درباره خدا پرداخته است. میتوان گفت هیوم و لایبنیتس در این موضوع تقابل جدّی دارند چرا که هیوم بر مبنای نظام تجربهباورانه خویش، همان براهینی را که لایبنیتس برای اثبات وجود خدا به کار میبرد، مورد اعتراض و نقّادی قرار میدهد. فلسفه لایبنیتس، فلسفهای خدامحور است در صورتی که در نظام فلسفی هیوم که معرفت آدمی ریشه در حس و تجربه دارد، جایی برای اعتقاد به خدا که موضوعی فراتجربی است، باقی نمیماند.
مهدی بهشتی *
* دانشجوی دکتری فلسفه غرب؛ دانشگاه آزاد، واحد علوم و تحقیقات mbeheshti92@yahoo.com.
تازه های تحقیق
نتیجه
در نگاه دو فیلسوف به جایگاه خدا در بحث علیت میتوان تقابل آشکاری را مشاهده نمود. به عنوان نمونه همان براهینی را که لایب نیتس در اثبات وجود خدا بیان میکند، هیوم به طور جدی مورد نقادی و اعتراض قرار میدهد.
برخی معتقدند که هیوم در «گفتوشنودها درباره دین طبیعی» خود را پشت چند شخصیت خیالی به نامهای دمی (نماینده عقلگرایان) و کلیندس و فیلو (نماینده تجربهگرایان) مخفی نموده و همین امر به تفاسیر مختلفی از دیدگاه وی درباره خدا منجر شده است؛ اما آنچه مسلم است، هیوم یک تجربهگرای تمامعیار است و قاعدتاً در این رساله نیز با فیلو و کلیندس همدل و همنظر است. وی در این اثر و همچنین در فصل یازدهم کتاب تحقیق، به نقد براهین سهگانه وجود خدا (برهان نظم، برهان جهانشناسی و برهان وجودی) پرداخته است.
نتیجه این که هیوم بر پایه نگرش تجربی خویش و با نفی رابطه علت و معلولی که آن را امری نه عینی بلکه صرفاً ذهنی میپندارد، هیچ راهی برای اثبات وجود خدا و اعتقاد به وجود او باقی نمیگذارد. چرا که براهین اثبات وجود خدا از دو حال خارج نیستند: یا لمّیاند که در آنها از وجود علت به وجود معلول میرسند و یا انّیاند که در آنها از وجود معلول به وجود علت میرسند و آن را اثبات میکنند لیکن هیوم با توجه به اینکه ضرورت علّی و معلولی را انکار میکند نه میتواند براهین لمّی (همچون برهان وجودی) را بپذیرد و نه براهین نظم یا جهانشناسی را که از براهین انّیاند.
حال در مقابل، فلسفه لایبنیتس را باید فلسفهای متکی بر محوریت خداوند دانست. در بحث علیت، لایبنیتس، علت را منحصر در فاعلی و غایی میداند و خداوند را منشأ صدور هر دو. بنابراین در دیدگاه لایبنیتس تمام انواع و جلوههای علیت ناشی از ذات باریتعالی است.
همچنین در نگاه لایبنیتس خداوند هم علت موجده است و هم علت مبقیه. یعنی نه تنها در ابتدا جهان را خلق نموده بلکه تمام موجودات نیز در عالم خلقت، لحظه به لحظه محتاج و وابسته به اویند و از نظر وی، جریان خلقت یک حادثه تمامشده نیست بلکه یک پروسه مداوم است که باید در هر لحظه ابقا گردد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
The space of God in the philosophy of Hume and Leibniz
نویسنده [English]
- mahdi Behshti
چکیده [English]
Question on God is one of the most important problems of philosophical and theological systems. This writing with choosing Hume and Leibniz from two systems of realism and empiricism studies and compares their views about God. Maybe can be said Hume and Leibniz contrary seriously in the problem, because Hume on the basis of his empirical system refuses the same arguments that Leibniz has used them in the proving of the being of God. The philosophy of Leibniz is a theocentric philosophical system whereas in the Hume’s philosophical system that knowledge is on the basis of sense and experience, faith in God – that it is a metempirical topic- has not a place.
کلیدواژهها [English]
- God
- Believe
- Argument
- Hume
- Leibniz