چکیده
فیلسوفان در تفسیر نحوه پیدایش عالم از دیرباز به این باور رسیدهاند که از یک امر واحد و بسیط به معنای واقعی، جز یک چیز پدید نمیآید؛ زیرا صدور کثرت از یک مصدر بسیط، مستلزم تعدد جهات و نشانه ترکیب در ذات آن خواهد بود که با وحدانیت و بساطت خالق جهان منافات دارد. این یکی از مهمترین دلایل فلاسفه بر اثبات قاعده الواحد است که با عنوان ...
بیشتر
چکیده
فیلسوفان در تفسیر نحوه پیدایش عالم از دیرباز به این باور رسیدهاند که از یک امر واحد و بسیط به معنای واقعی، جز یک چیز پدید نمیآید؛ زیرا صدور کثرت از یک مصدر بسیط، مستلزم تعدد جهات و نشانه ترکیب در ذات آن خواهد بود که با وحدانیت و بساطت خالق جهان منافات دارد. این یکی از مهمترین دلایل فلاسفه بر اثبات قاعده الواحد است که با عنوان «الواحد لایصدر عنه الا الواحد» بیان میشود. برخی از متکلمین مانند غزالی و فخررازی، مفاد این قاعده را موجب محدودیت در قدرت خداوند دانستهاند که میتواند با کفر برابری کند؛ زیرا براهین دیگری حاکی از قدرت نامحدود و مطلق خداوند است. به همین جهت آنان تلاش کردهاند ادله فلاسفه را مخدوش سازند. اما فلاسفه معتقدند این مسئله حاصل برهان است و در عین حال با قدرت مطلق خداوند ناسازگار نمیخوانند؛ زیرا مطابق اصل علیت و سنخیت، تمام موجودات با واسطه یا بی واسطه به ذات حق منتسب میشوند. به نظر میرسد با عنایت به مباحثی مانند بسیط الحقیقه و فقر وجودی ممکنات، و همچنین تعیین مصداق حقیقی صادر اول، ناسازگاری قاعده الواحد با قدرت الهی که مورد ادعای متکلمین است، قابل رفع باشد.
*. اعبدالعلی شکر*ستادیار دانشگاه شیراز alishokr67@gmail.com